دغدغههای گروهی از مشتریان یا مخاطبان
اگر این فرض را بپذیریم که درک نگاه و نگرش و مدل ذهنی مخاطب و مشتری الزاماً با نوع نگاه و نگرش ما به جهان اطراف یکسان نیست، میتوانیم بگوییم: هر چه تصویر شفافتری از طرف مقابل در ذهن داشته باشیم، بیشتر میتوانیم محتوا، محصول، فرایندها و مدل کسب و کار خود را با نیازها و خواستههای او تطبیق دهیم و رضایت او را بهتر تأمین کنیم.
البته توجه به خواستهها، انتظارات و نگرش طرف مقابل، حرف تازهای نیست و به شکلهای مختلف در بازاریابی مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً وقتی از بخش بندی بازار یا انتخاب بازار هدف صحبت میکنیم، مشخصاً منظورمان این است که نیازها و نگرش و دغدغههای گروهی از مشتریان یا مخاطبان را ببینیم و جهتگیری فعالیتها و برنامهریزیهای خود را با آنها تطبیق دهیم.
اما ابزارها و اصطلاحاتی مثل بازار هدف و تقسیمبندی مشتریان، کمی انتزاعی هستند و هر چقدر بتوانیم تصویری شفافتر و واقعیتر از طرف مقابل در ذهن ترسیم کنیم، احتمالاً درک ما از او بیشتر و بهتر خواهد بود.
به این دو هدف نگاه کنید:
میخواهم یک کیف طراحی کنم که مناسب پسرها / دخترهای دبیرستانی باشد.
میخواهم یک کیف طراحی کنم که خواهرم / برادرم (و هر کسی شبیه اوست) ببیند، بپسندد و بخرد.
کدامیک از دو هدف بالا برای شما شفافتر است؟