شوک محتوا در چه روندهایی ریشه دارد؟ شوک محتوا چه تبعات و پیامدهایی دارد
وقتی ایدهای مانند شوک محتوا (افزایش شکاف میان عرضه و تقاضا) را مطرح میکنیم، لازم است سه موضوع وابسته به آن را بررسی کنیم تا میزان قابلاتکا بودن آن ایده مشخص شود:
شوک محتوا در چه روندهایی ریشه دارد؟
شوک محتوا چه تبعات و پیامدهایی دارد؟
برای رهایی از پیامدهای منفی شوک محتوا چه باید کرد؟وقتی ایدهای مانند شوک محتوا (افزایش شکاف میان عرضه و تقاضا) را مطرح میکنیم، لازم است سه موضوع وابسته به آن را بررسی کنیم تا میزان قابلاتکا بودن آن ایده مشخص شود:
شوک محتوا در چه روندهایی ریشه دارد؟
شوک محتوا چه تبعات و پیامدهایی دارد؟
برای رهایی از پیامدهای منفی شوک محتوا چه باید کرد؟
در ادامه به پاسخ هر یک از این سه پرسش میپردازیم.
شوک محتوا: ریشهها، پیامدها و راهکارها
شافر موارد متعددی را به عنوان ریشهها، پیامدها و راهکارهای مرتبط با شوک محتوا برمیشمارد که ما در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم.
واضح است که شما هم بر اساس دانش و تجربهی خودتان ممکن است موارد دیگری را به این نکات بیفزایید.
ریشههای شکلگیری شوک محتوا
افزایش حجم محتوای رایگان تولیدشده: کسب و کارها این نوع محتوا را به عنوان بخشی از استراتژی محتوای خود و در راستای بازاریابی محتوایی محصولاتشان تولید و عرضه میکنند.
افزایش ضریب نفوذ اینترنت و دسترسی بیشتر به موبایل: این دسترسی بیشتر باعث شده که هر فرد بتواند یک رسانه اختصاصی برای خود داشته باشد و به یک تولید کننده محتوا تبدیل شود. حتی اگر بیشترِ این نوع محتوا، مفید و قابل استفاده نباشد، میتوان آنها را نویز و پارازیتی در نظر گرفت که باعث میشود صدای برندها و کسب و کارها، سختتر و گرانتر به گوش مخاطبانشان برسد.
افزایش کانالهای عرضهی محتوا: به تدریج، کانالهای بیشتر و بیشتری برای عرضهی محتوا بهوجود میآیند و پلتفرم های اجتماعی جدیدی شکل میگیرند. هر پلتفرم هم، علاوه بر جذب بازیگران فعلی بازار، بخشی از افرادی را که هنوز جذب بازی تولید محتوا نشدهاند، مجذوب خود میکند (به تلگرام و اینستاگرام و لینکدین فکر کنید که هر یک، گروهی را برای نخستین بار به فضای تولید محتوا جذب کردند).
تبدیل شدن بعضی از شبکههای اجتماعی مثل توییتر به ابزارهای ارتباط سیاسی، بخش بزرگتری از جامعه را ترغیب کرد تا در نقش تولیدکننده یا مصرف کننده، وارد بازی محتوا بشوند.
توجه داشته باشید که بیشتر بسترها، همزمان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را به خود جذب میکنند. اما چون ظرفیت مصرف محتوا توسط مصرفکنندگان محدود است، مصرفکننده برای مصرف محتوای جدید، باید بخشی از عرضهکنندگان قبلی را کنار بگذارد . بنابراین ظرفیت مصرف، چندان رشد نمیکند.
اما ظرفیت تولید کاملاً رشد میکند: افراد جدیدی به عنوان استراتژیست محتوا، بازاریاب محتوا، تولیدکننده محتوا و مدیر شبکه های اجتماعی در شرکتها استخدام میشوند و سرمایهی کسب و کارها را به ظرفیتهای تولید محتوا تبدیل میکنند.
مارک شافر این نکته را میپذیرد و قبول دارد که بسیاری از تکنولوژیها، ظرفیت مصرف محتوای ما را افزایش میدهند (شما قبلاً نمیتوانستید در تاکسی یا اتوبوس، فیلم ببینید. پس ساعات کمتری برای تماشای محتوای تصویری در اختیار داشتید).
اما در نهایت، این ظرفیت همچنان محدود است و رشد آن هم با رشد مهارناپذیر تولید محتوا تناسب ندارد.



