استفاده از بازاریابی محتوا برای رونق کسب و کار
با توجه به تعریفهایی که تا کنون – به عنوان قرارداد داخلی – مطرح کردهایم، استفادهی مقطعی از محتوا برای رونق کسب و کار را میتوان زیرمجموعهی فعالیت بازاریابی محتوا در نظر گرفت.
احتمالاً روندی که در استفاده از بازاریابی محتوا برای رونق بستنی فروشی (یا هر کسب و کار دیگر) در نظر گرفته میشود شبیه مسیر زیر است:
بودجهی ریزی برای تبلیغات انجام میشود.
تعیین میشود که چه سهمی از این بودجه به فضای دیجیتال اختصاص دارد.
بودجهی تبلیغات دیجیتال، بین فعالیتهای مختلف (از جمله فعالیتهای محتوا-محور) تقسیم میشود.
بر اساس بودجهی تعیین شده، فعالیتهای مربوط به بازاریابی محتوا، تعریف و اجرا میشوند.
تهیه یک یا چند رپورتاژ آگهی، کلیپ ویدئویی تبلیغاتی، هماهنگی با تعدادی از اینفلوئنسرها در شبکه های اجتماعی برای انتشار برخی توضیحات و محتواهایی که از پیش تهیه کردهایم، راهاندازی یک سایت با چند مطلب و سپس هدایت ترافیک با تبلیغ در موتورهای جستجو و سایتهای پربازدید، نمونههایی از فعالیتهای زیرمجموعهی بازاریابی محتوا محسوب میشوند (این فهرست میتواند بسیار طولانیتر باشد).
ممکن است کسی که مسئولیت بازاریابی محتوا را برای چنین کسب و کاری بر عهده گرفته، تصمیم بگیرد یک کمپین اینستاگرامی هم برای این کسب و کار تعریف و اجرا کند و به این منظور، اکانتی هم برای این برند بستنی تعریف شود.
چنین کاری به خودی خود نادرست نیست و میتواند مثبت هم باشد.
اما باید به این مسئله هر فکر شود که آیا پس از پایان مرحلهی معرفی اولیه و Launch، باز هم میخواهیم در اینستاگرام بمانیم؟
اگر قرار به ماندن است، برنامهریزی برای این شکل از حضور، وارد مقولهی استراتژی محتوا میشود. چون باید برای حضور بلندمدت، منابع مورد نیاز، اهداف و چشمانداز و دستاوردهای مورد انتظار، تصمیم گرفته شود.
اما اگر قرار باشد فعالیت اکانت ایجاد شده، پس از راهاندازی اولیه، متوقف یا کمرنگ شود، مسئله کمی پیچیدهتر خواهد بود. چون ممکن است در آینده، همین صفحهی با فعالیت کم، در مقایسه با رقبای فعال، به عنوان نشانهای از ضعیف بودن برند تلقی شود.
اینکه آیا چنین برداشتی ایجاد خواهد شد یا نه و اصلاً آیا این نگرانی، منطقی است، باز خود سوالی است که استراتژیست محتوا میتواند در موردش قضاوت کند.



